08 بهمن 1398 - 14:09

حاج قاسم؛ منجی اقتصاد ایران

یکی از شعار‌هایی که با آغاز جنگ در سوریه و رشد روزافزون داعش در میان ضدانقلاب شکل گرفت، شعار «نه غزه، نه لبنان؛ جانم فدای ایران» بود.
نویسنده : علی حیدری
کد خبر : 5042

پایگاه رهنما:

یکی از شعار‌هایی که با آغاز جنگ در سوریه و رشد روزافزون داعش در میان ضدانقلاب شکل گرفت، شعار «نه غزه، نه لبنان؛ جانم فدای ایران» بود. شعاری که اتفاقاً به فرموده‌ی رهبر معظم انقلاب، آن‌هایی که از آن استفاده می‌کردند هیچ گامی در جهت بهبود اوضاع ایران برنداشتند. رسانه‎‌های فارسی‌زبان ضدانقلاب در تمام این سال‌ها که سپاه قدس برای نابودی داعش تلاش می‌کرد، همه‌ی هم‌وغم خود را به کار گرفتند تا به افکار عمومی این‌طور القاء کنند که فعالیت‌های سپاه قدس و سردار حاج قاسم سلیمانی در منطقه، به ضرر اقتصاد ایران است و باعث می‌شود منابع مالی زیادی در کشور‌های سوریه، عراق و یمن خرج شود و این به‌صرفه نیست؛ اما واقعاً سپاه قدس و در رأس آن، فرمانده سرافراز این سپاه –یعنی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی- چه تأثیری بر اقتصاد ایران داشتند؟! آیا چنان‌که غربی‌ها می‌گفتند، سپاه قدس به ضرر اقتصاد ملّی فعالیت می‌کرد؟! آمار‌ها و اسناد، خلاف این را می‌گویند.

هزینه‌ها در سوریه و عراق
ترامپ در پیام نوروزی خود به مردم ایران در سال ۱۳۹۷ (سال ۲۰۱۸ میلادی) اعلام کرد که ایران از سال ۲۰۱۲ تاکنون ۱۶ میلیارد دلار در سوریه، عراق و یمن هزینه کرده است. البته آنچه مسئولان ایرانی اعلام می‌کنند، بسیار کمتر از این رقم است، ولی فرض می‌کنیم ترامپ دقیق و درست می‌گوید. در این صورت، می‌توان برآورد کرد که ایران سالانه ۲۶۰۰ میلیون دلار برای ایجاد امنیت خود، در کشور‌های منطقه خرج کرده است. این هزینه که بسیار بیش از واقع برآورد شده، امنیت ایران را تأمین کرد. امنیتی که اگر نبود، داعش می‌توانست هزاران برابر این میزان، در داخل کشور ما خسارت ایجاد کرده و زیرساخت‌ها را نابود کند. با مروری بر اقدامات داعش در عراق و سوریه، می‌توان حدس زد که اگر سپاه قدس در مقابل داعش نمی‌ایستاد، چه رخ می‌داد؛ اما سؤال اینجاست که آیا سپاه قدس و شخص سردار حاج قاسم سلیمانی، فقط در عراق و سوریه، به دنبال تأمین امنیت ما بودند، یا برای اقتصادمان نیز تلاش می‌کردند؟!

دلگرمی فعالان اقتصادی
واقعیت این است که حاج قاسم، به‌طور مستقیم به پشتیبانی فعالان اقتصادی در عراق نیز می‌پرداخت. حمید حسینی –دبیر کل اتاق بازرگانی ایران و عراق- در این خصوص می‌گوید: «سردار سلیمانی سکان‌دار روابط با عراق بود. از کار‌های خوبی که ایشان انجام دادند، راه‌اندازی ستاد توسعه‌ی اقتصادی ایران و عراق بود. ایشان مشوّق فعالان اقتصادی برای افزایش حجم مبادلات تجاری بین دو کشور بود. یکی از دلگرمی‌های فعالان اقتصادی، وجود رهبر نامرئی امنیت، شهید سلیمانی بود. ما مدیون ایشان هستیم. همین مسائل باعث شده است که ما در عراق حضور ممتازی داشته باشیم. به‌گونه‌ای که ایران اولین شریک تجاری عراق است». زمانی اهمیت گفته‌های حسینی –دبیر کل اتاق ایران و عراق- روشن می‌شود که بدانیم ایران سالانه ۱۱ میلیارد دلار صادرات به عراق دارد. این رقم بیش از ۴ برابر هزینه‌ای است که به گفته‌ی ترامپ ایران سالانه در کل منطقه –و نه در عراق- انجام داده است. اگر میزان درآمد فعالان اقتصادی ایرانی در سوریه را نیز به این رقم اضافه کنیم، رقم قابل‌توجهی خواهد شد.

پنج برابرِ برجام!
همان‌طور که ملاحظه شد، مخارج ایران در منطقه، سرمایه‌گذاری مهمی بود که اگر صورت نمی‌گرفت، فارغ از اینکه کشور به لحاظ امنیتی به خطر‌های جدی مواجه می‌شد، با سیطره‌ی داعش بر عراق و سوریه عملاً صادرات ایران به این کشور‌ها برای همیشه به صفر می‌رسید و این به معنای نابودی کارخانه‌ها و تولیدی‌های ایرانی و بیکاری صد‌ها هزار کارگر بود. جالب اینجاست که بدانیم آمار‌ها نشان می‌دهند که صادرات ما فقط به کشور عراق، ۵ برابر صادرات ما به ۲۸ کشور اروپایی است. این یعنی حضور در عراق و هزینه کردن برای حفظ امنیت عراق و سوریه، ۵ برابر بیش از برجام برای اقتصاد ایران حائز اهمیت بوده و هست. نکته‌ی مهم در این تحلیل اینجاست که عملاً با پایان داعش و استقرار و تقویت دولت‌های عراق و سوریه، هزینه‌های ایران در این کشور‌ها به صفر میل خواهد کرد، امّا برکات اقتصادی حضور ایران در منطقه همچنان باقی است. ۵۰% سیستم برق سوریه توسط داعش نابودشده و دولت سوریه خواهان خرید تجهیزات ایرانی، برای بازسازی این خرابی‌هاست. رسانه‌های ترک‌‎زبان از امضای ۱۱ سند همکاری اقتصادی میان ایران و سوریه –برای بازسازی این کشور- خبر داده‌اند. در سال‌های پیش رو، ازاین‌دست خبر‌ها که در شرایط تحریم، برای ایران غنیمت‌اند بسیار بیشتر خواهیم شنید؛ بنابراین از این منظر، باید به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به‌عنوان منجی اقتصاد ایران نگاه کرد. منجی‌ای که اگر نبود، معلوم نبود اکنون، اقتصاد ایران چه ویرانه‌ای بود.

ارسال نظرات